لحظه دیدار نزدیک است
سلام نانازم.خوبی عسلم؟
دختر گلم تکونات خیلی کمتر شده و دیگه خبری از اون لگدای جانانه نیست . مامانی جات تنگ شده ؟عزیزم دیگه چیزی نمونده بیای تو بغلم.٤٢ ساعت دیگه تقریبا .........
عزیزم یه چند روزیه درد دارم .کمر درد و دل درد و اوففففففف هر دردی که فکرشو بکنی .
امروز میخوام وسایلی رو که قراره تو ١٠ روز بعد از به دنیا اومدنت استفاده کنیم جمع کنم .آخه قراره ١٠ روز مهمون مادر جون باشیم (مامان من) .کاش بابا مهدی هم همش کنارمون باشه .
باورم نمیشه راستی راستی دارم مامان میشم .یعنی فرشته ی من چه شکلیه .؟
امیدوارم این ساعتهای باقیمونده هم به خوبی بگذره . اما دلم خیلی واسه این روزا تنگ میشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی