مها:بهترین هدیه خدا

خاطره

1392/4/4 16:33
نویسنده : مامان فاطمه
336 بازدید
اشتراک گذاری

عسلکم الان که دارم واست مینویسم تو مشغول شیطونی هستی و منم باید چهار چشمی حواسم بهت باسه که کار خرابی نکنی .دیروز از رو تخت افتادی نمیدونی چی کشیدم گلم .دخترکم اخه همه جا که نباید رفت الان گیر دادی به اسپیکر بیا اینور مامان .این جمله ای هست که همش میگم.میدونم مبخوای چیزای جدید رو کشف کنی عشقم.ولی مراقب باش همیشه من کنارت نیستم که هواتو داشته باشم یا دستتو بگیرم نیوفتی اون بیرون خودت باید مراقب خودت باشی.  

راستی جمعه رفتیم فشم خیلی خوش گذشت .تو اونجا بیشترش خواب بودی و اخرش که میخواستیم بریم بیدار شدری و شروع به بازی کردی و من و بابا بردیمت کنار اب کلی کیف کردی .اخه عاشق اب بازی هستی.  قربونت بشم که الان اومدی سرت گذاشتی رو پام داری خودت و لوس میکنی .حسابی دلبری میکنی.  دوست دارم یه دنیا.  چی شد که تو سهم من شدی.............‌.خیلی از خدا ممنونم .

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)